سیل
می ایدو
میشوردو
میبرد
مراهم برد
به سالهای قبل
به لب رودخانه ی دز و سبزه قبا
به اردوی راهیان نور
ان روز دز ارام بود
همه دستی بر اب
و برخی تنی بر اب زدیم
و ناهاری که لب دز خوردیم
و پرتقالی که به من نرسید
و ام جی که همان حوالی زندگی میکرد
و شاید هم میکند هنوز
و اعظم که در خرم اباد ساکن بود
و من خبری از او ندارم
و الهی که همه به سلامت باشند
درباره این سایت